تجربه سالمندان؛ گنجی گرانبها در کوران زندگی
سالمندی مصیبتی جانکاه نیست که به آن با دیدی منفی بنگریم و برایش متأسف باشیم. اینکه آدمی، پیری و سالمندی را تنها از دید ضعف قوا و انحطاط بدن یا ضعف دید و گوش و دیگر حواس مورد توجه قرار دهد، اشتباهی بس بزرگ است.
به گزارش آفتاب دل، ارزش سالمندی تا بدان جاست که رسول اکرم(ص) سالمندان را مایه برکت و وجود آنان را در میان خانواده و جمع، مانند پیامبر(ص) در میان امت به شمار آوردهاند.
سالمندی مرحلهای از عمر، همراه با زیباییهایی است که بیشتر افراد به دلیل ناآگاهی یا نداشتن زمینه مناسب، با نگرانی و تأسف با آن برخورد میکنند و به آن حساسیت نشان میدهند. سالمندی، دوران برداشت محصول زندگی است و آدمی، حاصل تلاش و فعالیت سالهای عمر دراز و طولانی خود را پیش رو میبیند، اما مشکل اینجاست که امروزه سالمندان جامعه ما، آن جایگاه رفیعی که در گذشته داشتند را ندارند و میبینیم که جایگاه آنها درحال کمرنگ شدن است. هر روز شاهدیم که جایگاه سالمندان در میان جوانان کمرنگتر میشود و این موضوع زنگ خطری برای خانوادهها و در نهایت جامعه اسلامیـ ایرانی ما محسوب میشود. سری به میان سالمندان زدیم و پای درد دل، نظرها و دیدگاههای آنها نشستیم.
یک سالمند سنندجی اظهارمی کند: سالمندان، دنیایی از تجربهها و آگاهیها را به همراه دارند، اما جوانان امروزی سنت مشورت کردن با سالمندان و افراد مسن خانواده را به دست فراموشی سپردهاند.
«سیفاللهامیری» ادامه میدهد: سالمندان در تصمیمگیریها و حل مسائل و دشواریهای زندگی، ورزیده و با تجربه شدهاند، روز به روز بر تجربههایشان افزوده شده و آنها را پربارتر و کاملتر ساخته است، اما جوانان امروزی از این معادن و گنجینههای تجربه غافل شدهاند و برای رفع مشکلاتی که در زندگی برایشان پیش میآید، کمتر از افراد پیر و سالمند مشورت میگیرند.
یکی دیگر از بازنشستگان سنندجی نیز اظهار می کند: سالمند انسانی پرارج و گران قدر است از آن بابت که عمری را پشت سر گذاشته و تلخی و شیرینی روزگار را چشیده است. سالمند گنجینهای از تجربهها و آگاهیها را دارد طوری که در گذشته میگفتند: «اگر در خانه پیر ندارید بروید و پیری را بخرید.»
«عبدالله کردستانی» میافزاید: افراد مسن در طول زندگی، در کوران حوادث مختلف که برایشان پیش آمده است، سردی و گرمیهایی را چشیدهاند و میتوانند به وسیلهای برای هموار کردن راه زندگی اعضای کمسن و سالتر خانواده و جامعه تبدیل شوند، اما امروزه کمتر از تجربه آنها استفاده میشود وگاه حتی فرزندان خانواده خودشان نیز حرف و تجربه آنها را قبول ندارند.
وی ادامه میدهد: تجربه سالمندان، درس سازندگی است. وجود یک سالمند در هر خانوادهای غنیمتی است برای همه اعضای خانواده و تجربهها و دانشهای آنها درواقع روشنکننده راه زندگی آنها و چراغی فراروی سعادت آن خانواده و در نهایت، جامعه است، اما امروزه جوانان ما در خانوادهها به سالمندان بها نمیدهند و با دیدی تنگنظرانه به آنها نگاه میکنند و حتی گاهی از صحبت کردن با آنها در محیط خانه نیز خودداری میکنند.
یک بانوی سالخورده سنندجی نیز میگوید: امروزه بچههایم میگویند شما قدیمی شدهاید و حتی به بهانه گرفتاری، کمتر به دیدار ما میآیند، درحالی که غافل از آن هستند که بوسیدن نوه و زندگی در کنار آنها چه حس لذتبخشی دارد. به هرحال من که از چشیدن طعم آرامبخش زندگی با فرزندانم محروم هستم.
«آسیه شریفی» ادامه میدهد: 7سال است که به تنهایی زندگی میکنم و در خانه هیچ هم صحبتی ندارم. وی که از جوانان و فرزندان امروزی بسیار گلایهمند است، میگوید: این جوانان والدینشان را به راحتی رها میکنند و حتی ممکن است هر چند ماه یک بار هم به دیدارشان نروند.
وی ادامه میدهد: مادران برای بچههایشان زحمات زیادی را تحمل میکنند، اما همین فرزندان به محض تشکیل زندگی مشترک، والدین را تنها در گوشه خانه رها میکنند و دنبال زندگی خودشان میروند. وی میافزاید: جوانان از والدین و زحمات چند ساله آنها غافل میشوند. این گروه غافل از این هستند که درد دل با فرزند و نوه، چیزی است که در سنین پیری شادیبخش روح و تن افراد پیر و مسن است.
یکی دیگر از شهروندان سنندجی نیز اظهار می کند: نباید گفت پیری و هزار درد، درستش تنهایی و هزار درد است. به اعتقاد «شهربانو فیضی» احساس تنهایی شرایط عاطفی بسیار آزاردهنده و ناخوشایند، منفی، عذابآور، سخت، وحشتناک و دردناک است.
وی ادامه میدهد: دردآورترین موضوع زندگیام تنهایی است؛ تنهایی خیلی بد است و انسان احساس میکند همه غمهای دنیا مال اوست.
این سالمند میافزاید: در چنین شرایطی، فکر و خیال، آدم را دیوانه میکند. فرد سالمند فکر میکند هیچکس به وی اهمیت نمیدهد و به فکرش نیست و حتیگاه فکر میکند که فراموش شده است و این خیلی حس بدی است.
وی اضافه میکند: گاهی وقتها آنقدر دلم میگیرد که مینشینم و گریه میکنم. از خود میپرسم که چرا باید اینقدر احساس دلتنگی و تنهایی کنم؟ پاها، کمرم و بهطورکلی همه جای بدنم درد میکند، اما هیچ دردی بدتر از درد تنهایی نیست.
یک کارشناس مذهبی اظهارمی کند: پدر و مادر واسطه فیض الهی به فرزندان هستند، رضای خدا در رضای ایشان است و احسان به والدین در قرآن کریم در کنار عبادت خدا واجب شمرده شده است، از اینرو لازم است که حقوق آنها را بشناسیم و در برآوردن آن بکوشیم، چراکه برآوردن حقوق پدر و مادر جز ازطریق آشنایی با حقوق ایشان امکان ندارد.
«بهنام علیزاده» ادامه میدهد: از دیدگاه اسلام، موی سپید سالمند مانند نوری است که نباید آن را از بین برد. امام علی(ع) میفرمایند: «اثر پیری و موی سپید را از بین نبرید که آن خود نور و جلاست». این نور تنها برای دنیا و تنها در این سرای نیست. پیامبر(ص) هم میفرمایند: «کسی که مویش در اسلام سپید شود، در روز قیامت برای او نور و جلایی خواهد بود».
وی عنوان میکند: سالمندان، آفتاب لب بام هستند و تا زمانی که سایهشان بر سرمان است باید برایشانکاری کنیم. حالا میدانیم تنهایی با سالمندان چه میکند و میدانیم ازدواج یا معاشرت چقدر میتواند به آنان کمک کند. میدانیم حمایتهای دولتی و اجتماعی نیز آنان را از این حس فرساینده خارج میکند. علیزاده میگوید: تنهاکاری که این سالمندان برای خودشان میکنند، دعاست، اما جوانان باید به سالمندان احترام بگذارند و نیکی و محبت به آنان را در سن پیری از یاد نبرند.
این کارشناس مذهبی میگوید: احترام به سالمندان باید در محیط خانواده به فرزندان و کودکان آموزش داده شود و بهترین درس تربیتی، آن است که با عمل به آنها نشان داده شود. کودکان نیز مستعدترین شاگردانی هستند که درسهای عملی را با دقت، از رفتار ما میآموزند.
علیزاده میافزاید: اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاریم، از خردسالان و نوجوانان چه انتظاری میتوانیم داشته باشیم که با سالخوردگان و خود ما با احترام و تکریم، برخورد کنند؟ این ارتباط متقابل در تأثیرگذاریهای رفتاری را نمیتوان نادیده گرفت.
وی اضافه میکند: بنابر این والدین خود بزرگترین مدرسان به فرزندان در زمینه احترام به سالخوردگان و سالمندان هستند و باید این موضوع بهطور جدی در محیط گرم خانواده به کودکان و فرزندان آموزش داده شود.